الف) حضرت زهرا سلاماللهعليها
يكي از ابعاد مظلوميتهاي اولياي خدا اين است كه با آنها مواجهه كليشه اي صورت ميگيرد. ما ظاهرا حضرت زهرا را احترام ميكنيم؛ اما زواياي مختلف وجود ايشان را كمتر ميشناسيم و اصلا فراموش كردهايم ايشان را بايد اسوه خود بدانيم، در حالي که امام زمان او را اسوه خود دانسته است (الاحتجاج طبرسي، ج۲، ص۴۶۶). بگذاريد بحث را با بيان چند حكايت از ايشان، که شايد برخي را قبلا هم شنيده باشيد، آغاز كنم:
۱- حضرت علي عليهالسلام بعد از شهادت حضرت زهرا سلاماللهعليها روزي به مردي از بنيسعد فرمود: «آيا ميخواهي از خودم و فاطمه برايت حکايت کنم؟ او نزد من بود در حالي که محبوبترين شخص براي پيامبر بود و با اين حال خودش از چاه آب ميکشيد تا حدي که اثر چرخ آب بر سينهاش ماند؛ آرد را آسياب ميکرد تاحدي که دستانش پينه بست؛ خانه را جارو ميکرد تا حدي که لباسهايش غبارآلود شده بود؛ آتش زير ديگ را روشن ميکرد تا حدي که لباسهايش مندرس گرديد؛ و اين گونه متحمل سختيها ميشد. به او گفتم کاش نزد پدرت روي و از او بخواهي کمککاري برايت بفرستد … پيامبر فرمود آيا ميخواهي چيزي که بسيار مفيدتر از خدمتکار است به تو بدهم؟ هرشب پيش از خواب ۳۴بار الله اکبر، ۳۳بار الحمدلله و ۳۳بار سبحان الله بگو، و …؛ او به شدت از اين هديه پيامبرخوشحال شد. (بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲-۸۳)
۲- وقتي آيات ۴۳ و ۴۴ سوره حجر، در توصيف جهنم نازل شد، پيامبر چنان گريست که کسي را ياراي تکلم با او نبود. از آنجا که ميدانستند او با ديدن زهرا خوشحال ميشود، يکي از اصحاب به دنبال ايشان رفت؛ و وي را ديد که در حال آسياب کردن جو است و ميگويد «آنچه نزد خداست بهتر و ماندنيتر است» (قصص، آيه ۶۰). حکايت گريه پيامبر را بيان کرد. حضرت به سمت مسجد آمد در حالي که چادري پوشيده بود که دوازده وصله داشت. نگاه سلمان به ايشان افتاد؛ گريست و گفت: دختران کسري و قيصر در حرير و ابريشماند، و دختر محمد صليالله عليهوآله وسلم در چنين لباسي؟ حضرت به پيامبر عرض کرد: «سلمان از لباسم تعجب کرد؛ قسم به آنکه تو را بهحق برانگيخت پنج سال است من و علي جز پوست گوسفندي در اختيار نداريم که در روز در آن به شترمان علوفه ميدهيم و شب آن را بستر خود ميگردانيم و بالش ما، پوستي مملو از ليف خرماست.» پيامبر فرمود: «اي سلمان! اين دخترم از زمره سبقتگيرندگان [به خير] است.» (بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۸)
۳- امام باقر عليهالسلام روايت کردهاند که پس از جهادي، اميرالمومنين عليهالسلام سهم خود از غنايم جنگي را تقديم حضرت زهرا کرد. ايشان دو النگوي نقره و پردهاي براي خانه خريد. پيامبر از مسافرت برگشت و طبق معمول ابتدا به ديدن وي رفت؛ اما وقتي نگاهش به النگوها و پرده افتاد، به مسجد برگشت. ايشان النگوها و پرده را به حسن و حسين عليهماالسلام داد و فرمود اينها را به پيامبر برسانيد و بگوييد هرجا مصلحت ميدانيد صرف کنيد. پيامبر اصحاب صفه را فراخواند و النگو را چند تکه کرد و به آنها داد و پارچه را به يکي از آنها که لباس نداشت بخشيد؛ و فرمود خدا فاطمه را رحمت کند؛ خداوند در ازاي اينها به او پوشش و زيورآلاتي از از لباسها و زينتهاي بهشتي عطا فرمود. (بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۴)
۴- حضرت زهرا و بقيه اهل خانه ايشان سه روز پياپي روزه گرفتند و هر سه روز وقت افطار درب خانه را زدند؛ يكبار يتيمي پشت در بود، بار ديگر مسکيني، و بار سوم اسيري؛ و ايشان هرسه شب افطار خود را به آنها بخشيدند بدون اينکه چشمداشت هيچ گونه تشکر و پاداشي از آنها يا از جامعه داشته باشند. آنها فقط براي خدا چنين کردند و خدا هم از آنها تشکر کرد و آيات سوره انسان در شان آنها نازل گرديد. (سوره انسان، آيات ۵-۲۲)
۵- از امام باقرعليهالسلام نقل شده است که: «حضرت فاطمه سلاماللهعليها کارهاي خانه و آرد کردن گندم و نان پختن و جارو کردن را عهدهدار شد و حضرت علي عليهالسلام آنچه به بيرون خانه مربوط بود، مانند جابجا کردن هيزم و آوردن گندم. روزي به حضرت زهرا گفت: آيا در خانه چيزي [براي خوردن] داريم؟ حضرت فرمود: قسم به خدايي که حق تو عظيم داشت، سه روز است که چيزي نداريم تا برايت بياورم. اميرالمومنين عليهالسلام فرمود: پس چرا مرا خبر نکردي؟ فرمود: پيامبر از اينکه از تو چيزي بخواهم مرا برحذر داشت و فرمود: از پسرعمويت چيزي نخواه مگر اينکه خودش برايت بياورد…» (بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۱) (در روايت ديگري آمده است که حضرت زهرا فرمود: «يا اباالحسن، من از خداي خود شرم دارم که از تو چيزي بخواهم که توان انجامش را نداري» همان، ص۵۹)
۶- حکايت مفصلي را امام باقر عليهالسلام، از قول جابر بن عبدالله انصاري براي فرزند خويش امام صادق عليهالسلام نقل کردهاند؛ که جابر گفت: «روزي نماز عصر را همراه پيامبر خوانديم؛ هنوز متفرق نشده بوديم که پيرمردي از مهاجران که از شدت پيري و ضعف به زحمت راه ميرفت به سمت ما آمد. پيامبر احوالش را جويا شد؛ گفت: اي پيامبر خدا گرسنهام سيرم کن، برهنهام مرا لباسي بپوشان، فقيرم دستم را بگير. حضرت فرمود من چيزي ندارم که به تو بدهم اما اين مقدار هست که بتوانم تو را به کسي که اهل خير باشد راهنمايي کنم؛ پس به خانه کسي برو که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، کسي که خدا را بر خويش مقدم ميدارد، به خانه فاطمه برو. آن فرد با راهنمايي عمار به خانه حضرت زهرا ميرود و عرض حال ميکند و حضرت تنها گردنبند خود را که آن هم هديهاي از جانب دختر حضرت حمزه بوده به او ميبخشد و … » (بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶-۵۸)
۷- پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم با توجه به روحيهاي که از حضرت زهرا سراغ داشت، باغات فدک را که طبق آيه انفال (سوره انفال، آيه۱) در اختيار او بود، به حضرت زهرا بخشيده بود. حضرت زهرا سلاماللهعليها در زمان پيامبر با مديريت صحيح فدک، ميکوشيد نيازهاي نيازمندان جامعه ديني را تا حد امکان مرتفع سازد. پس از رحلت پيامبر و جرياناتي که پيش آمد، خليفه اول فدک را به عنوان اموال حکومتي تصاحب کرد. حضرت در دو خطبه مفصل فدک را بهانهاي براي نقد مشروعيت حکومت خليفه اول قرار داد.
ب) جهاد اقتصادي
اينکه يكي از مظلوميتهاي اولياي خدا اين است كه با آنها مواجهه كليشه اي صورت ميگيرد، مختص صدر اسلام نيست؛ امروز هم بسياري با اولياي زمان چنين مواجههاي دارند. غلبه اين مواجهه كليشهاي تاحدي بوده که نوروز امسال اعتراض خود رهبر انقلاب نيز بلند شد؛ اما چه سود؟! اين بار، علاوه بر زدن سخن ايشان بر در و ديوار، «صاحبان تريبون» هم وارد ميدان شدند و باب تفسيرهاي کليشهاي را هم باز کردند که: «با توجه به اهميت اقتصاد در دوره مدرن و ضرورت توسعه اقتصادي، مقصود ايشان افزايش تلاشهاي اقتصادي در کشور است». «شدت بخشيدن به تلاشهاي اقتصادي»، يکي از ارکان جهاد اقتصادي است؛ اما آيا اين تمام ماجراست؟ اگر مساله فقط همين بود، آيا بسياري از اقشار مردم، مانند معلمان، دانشآموزان، اصحاب قلم، زنان خانهدار، پزشکان و پرستاران، و … از دايره خطاب ايشان خارج نميشوند؟ قطعا منظور ايشان اين هم نيست که همه اقشار فوق کار خود را رها کنند و به سراغ مشاغل اقتصادي بروند.
شايد ريشه اين گونه تلقيها اين است که واژه «جهاد» در اين عبارت، درست مورد توجه قرار نگرفته است. اين کلمه، اگرچه در لغت به معناي «تلاش فراوان» است، اما در ادبيات ديني، بار معنايي خاصي دارد و با اموري همچون صبر و استقامت، ايثار و فداکاري، اخلاص و توکل، و … گره خورده است. وقتي فضاي کليشهاي حاکم ميشود از طرفي عدهاي تمام بحثها را در تلاشهاي اقتصادي منحصر ميسازند؛ و از طرف ديگر عدهاي ميگويند چرا مهمترين دغدغه رهبر ديني جامعه بايد اين گونه مطالب باشد. اما وقتي سخن رهبر را در فضاي آموزههاي قرآني بررسي کنيم، مطلب کاملا عوض ميشود:
بر اساس قرآن کريم، يکي از مهمترين راههايي که منافقان براي ضربه زدن به حکومت ديني در پيش ميگيرند، ايجاد بحرانهاي اقتصادي است. قران کريم از قول منافقان نقل ميکند که «آنها ميگويند اطرافيان پيامبر را در تنگناي اقتصادي قرار دهيد تا پراکنده شوند» (سوره منافقون، آيه۷) حتي يکي از مهمترين زمينههاي پيدايش نفاق در افراد، بخل، و جامعه را دچار مشکل اقتصادي کردن است: در آيات ۷۵ تا ۷۹ سوره احزاب حکايت عدهاي از مسلمانان مطرح شده که در ابتدا وضع ماليشان خوب نيست و از خدا ميخواهند اموالي داشته باشند تا گشايشي در وضع اقتصادي جامعه ايجاد کنند؛ اما همين که به مال و ثروت ميرسند، نهتنها بخل ميورزند، بلکه با انواع ابزارهاي تبليغاتي، مانع اقدامات کساني ميشوند که دغدغه حل مشکلات اقتصادي جامعه را دارند؛ و خداوند همين روحيه را عاملي براي شکلگيري نفاق در وجود آنها معرفي کرده است. درست اجرا شدن مسائل اقتصادي در جامعه اسلامي آن قدر مهم است که خداوند «اخلالگران اقتصادي در جامعه ديني» که رويههاي ناصوابي مانند رباخواري را در پيش گرفتهاند و دست از اين اقدامات خود برنميدارند، کساني ميداند که به خدا و رسول اعلام جنگ کردهاند (سوره بقره، آيه ۲۷۹).
اما براي خنثي کردن اين اقدامات منافقانه در جامعه ديني چه بايد کرد؟ بيترديد يکي از مهمترين واجبات ديني، که پشتوانه به ثمر نشستن ساير واجبات است، «جهاد» است؛ و با توجه به ضربه شديدي که از ناحيه اين اخلالگريهاي اقتصادي بر جامعه ديني وارد ميشود، نميتوان به تدوين قوانين عادلانه اقتصادي، و حتي به «اصلاح الگوي مصرف» و «کار مضاعف و همت مضاعف» بسنده کرد؛ بلکه به «جهاد» نياز است. اهميت جهاد اقتصادي تا حدي است که قرآن کريم، در تمام مواردي که جامعه ديني را توصيه و تشويق به جهاد نموده، جهاد اقتصادي (جاهدوا بأموالهم) را در کنار حضور در جبهه جنگ (جاهدوا بأنفسهم) ياد کرده است (نساء/۹۵؛ انفال/۷۲؛ توبه/۲۰ و ۴۴ و ۸۱ و ۸۸؛ حجرات/۱۵).
اگر بخواهيم «جهاد اقتصادي» را بهتر بفهميم، خوب است مروري بر خاطرات خود از «جهاد جاني» داشته باشيم. امام راحل به ما آموخت که براي گرداندن امور جبهههاي جنگ نبايد فقط روي ارتش رسمي کشور حساب کرد. در اسلام، جهاد، به ويژه اگر براي دفاع از نظام و جامعه اسلامي باشد، بر همگان واجب است؛ و در دوره دفاع مقدس نيز جبههها را عمدتا همين بسيجيان (نيروهاي مردمي) پر کرده بودند. اکنون اگر اسلام جهاد اقتصادي را همرتبهي حضور در جبهههاي جنگ معرفي ميکند، و حضور در جبهههاي جنگ براي دفاع از جامعه و نظام اسلامي بر همگان واجب است، پس عرصه جهاد اقتصادي نيز عرصه حضور همگان و تکليف همگاني است. البته همان طور که در جنگ، اين گونه نبود که افراد همگي اسلحه بردارند و در متن عمليات شرکت کنند، بلکه عدهاي مشغول برنامهريزي و هدايت بودند، عدهاي در قسمت تدارکات مشغول بودند، عدهاي به مجروحان رسيدگي ميکردند، عدهاي سنگر يا پل ميساختند، و … ، و آنچه در همه مشترک بود، آن روحيه جهادي و اخلاص و ايثار و استقامت بود، نه اسلحه به دست گرفتن؛ در عرصه جهاد اقتصادي نبايد گمان شود تنها کار ممکن، انجام فعاليتهاي اقتصادي است.
در جهاد اقتصادي، وظايف کساني که در متن فعاليتهاي اقتصادي هستند، تقريبا معلوم است؛ اما کساني که اصلا ماهيت شغل و برنامه زندگيشان، اقتصادي نيست، چه کارهايي ميتوانند انجام دهند. اينجاست که سيره حضرت زهرا سلاماللهعليها ميتواند راهگشاي ما باشد؛ انسان معصومي که به لحاظ مشاغل موجود در ادبيات امروز، بايد او را يک «زن خانهدار» به حساب آورد- و همين نشان ميدهد برخلاف فضاي تبليغاتي دوره مدرن، خانهداري امري دون شأن يک زن مسلمان نيست.
ج) حضرت زهرا سلاماللهعليها و جهاد اقتصادي
يكبار ديگر در حكاياتي كه ابتداي كلام مطرح شد، تامل كنيم. آيا نميتوان آنها را بيانگر زواياي مختلف جهاد اقتصادي براي تكتك افراد جامعه به حساب آورد و از آنها الگوهايي براي رفتار امروز خود در اين عرصه يافت؟
ارتباط چهار حكايت اول با جهاد اقتصادي واضح است. سختكوشي و همت و کار مضاعف، قناعت و سادهزيستي، دوري از تجملات و اصلاح الگوي مصرف البته متناسب با زمان و نيازهاي جامعه خويش، و ايثار و برداشتن بار مشکلات اقتصادي از دوش ناتوانان جامعه، هريک زاويهاي از زواياي جهاد اقتصادي است. اما حكايات بعدي چطور؟
در اسلام، نفقه زن (يعني تامين مسائل اقتصادي زن) برعهده شوهر اوست. ايشان در زمانهاي که جامعه ديني دچار مشکلات اقتصادي است، سعي ميکنند با سخت گرفتن بر خود کوچکترين فشاري بر همسرش نيايد. آيا نميتوان گفت يکي از محلهاي بروز جهاد اقتصادي، نحوه مطالبه اعضاي خانواده از کسي است که عهدهدار مخارج خانواده است؟
اما حكايت ششم؛ آيا نميتوان نتيجه گرفت كه يکي از مصاديق جهاد اقتصادي، پشتوانه قرار دادن دارايي خود براي رفع مشکلات حکومت ديني است؟ آيا اين حکايت شاهدي بر اين نيست که حضرت زهرا، به تبع مادرش خديجه کبري، چنان براي رفع نياز حکومت پيامبر با تمام وجود آماده بود که در موارد متعددي که کسي براي مشکل اقتصادي خود به پيامبر (يعني به حاکم جامعه ديني) مراجعه ميکرد و پيامبر خود نميتوانست مشکل او را حل کند، او را به حضرت زهرا ارجاع ميداد؟
شايد حكايت هفتم هم به ما بگويد كه مصاديق جهاد اقتصادي، تنها در تلاش و سخت گرفتن بر خود و انفاق اموال و رفع مشکلات اقتصادي جامعه خلاصه نميشود؛ بلکه به کار انداختن داراييهاي اقتصادي در مسير مبارزات سياسي و دفاع از حق نيز نوعي جهاد اقتصادي است. در جامعه ديني، بسياري از افراد پيدا ميشوند که پشت سر ولايت سنگر ميگيرند و در برابر هجوم منتقدان و مخالفان، ولايت را سپر بلاي خود ميکنند؛ اما حضرت زهرا سلاماللهعليها، به مصداق آيه ۱۸ سوره حجرات (مومنان فقط کسانياند که پس از ايمان به خدا و رسول، دچار ترديد نشدند و با جان و مالشان به جهاد در راه خدا پرداختند و آنها واقعا در ادعاي ايمانشان صادقند)، نهتنها پس از رحلت پيامبر، جان خود را سپر دفاع از ولي زمان خويش کرد، بلکه پس از آن در جريان غصب فدک، اموال خود را نيز وسيله و بهانهاي براي دفاع از حق غصبشده ولايت قرار داد.
همه اينها شاهدي است که جهاد اقتصادي امري نيست که مخاطب آن صرفا سرمايهداران، يا توليدکنندگان و امثال آنها باشد؛ بلکه هر کس، حتي يک زن خانهدار هم، آن مقدار که زندگيش با اقتصاد ارتباط برقرار ميکند، ميتواند در عرصه اين جهاد مشارکت جدي داشته باشد و نقشآفرين گردد.
اگر به تعبير قرآن کريم، منافقان ميپندارند که با ايجاد مشکلات اقتصادي ميتوانند نظام ديني را زمين بزنند، ما در عرصه جهاد اقتصادي چه وظيفهاي داريم؟
بازدیدها: ۳۴۲
That kind of thkniing shows you’re an expert