چكيده:
از آنجا كه برخي از مباني و ارزشهاي حاكم بر علوم جديد تعارضاتي با مباني معرفتي و ارزشهاي اسلامي داشته، ورود علوم جديد به كشور ما از همان ابتدا چالشهايي را به همراه آورد، و اين مساله به ويژه در حوزه علوم انساني مشهودتر بود. عدهاي راهكار را در توليد «علم ديني» معرفي كردند؛ اما خود اين عنوان نيز دچار چالشي فلسفي شد كه: «مگر علم، ديني و غير ديني دارد؟» بدين ترتيب، به نظر ميرسد اولين و مهمترين گام در بحث از علم ديني آن است كه: «علم ديني» به كدام معنا و تحت چه شرايطي ممكن است؟
با توجه به اينکه تعبير «علم ديني» تركيبي از دو واژه «علم» و «ديني» است، بحث از مباني معرفتي امكان علم ديني، طبيعتا به دو دسته مباني علمشناختي و مباني دين شناختي تقسيم ميشود و لذا بحث مقاله حاضر در اين دو محور ادامه مييابد.
در محور اول نشان داده شده از ميان مباني علم شناختياي كه غالبا ريشه در آراء كانت دارد سه مبحث ميتواند با امكان علم ديني چالش برقرار كند: يكي اينكه هويت علم و معرفت در گروي بهرهمندي از روش تجربي قرار گرفته؛ دوم اينكه ارزشها كاملا خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده و سوم اينكه هرگونه ورود معرفتي پيشفرضها به عرصه علم نفي شده است؛ و اين سه مورد بررسي قرار گرفته است.
در محور دوم، براي تبيين امكان علم ديني، چارهاي نداريم جز اينكه برخي از مباني معرفتي سكولاريسم به چالش كشيده شود. مهمترين چالش پيش روي، تبيين معرفتزا بودن گزارههاي موجود در متون ديني است. اگر اين مطلب پذيرفته شد، آنگاه آشكار خواهد شد كه قلمروي دين با قلمروي علم تداخل جدي دارد و لذا علم ديني نهتنها ممكن است، بلكه اساسا، علم نميتواند نسبت به گزارههاي ديني بياعتنا باشد. در پايان مساله را از زاويه دين نيز مورد بررسي واقع شده است؛ يعني اثبات شده كه ميتوان پارهاي از دستاوردهاي معرفت بشري را به طور كاملا موجهي «ديني» دانست و عقل را در مواردي به عنوان يكي از منابع معرفت ديني به رسميت شناخت. با اين مقدمات، معلوم ميشود مفهوم «علم ديني»، نه از حيث «علم» بودن و نه از حيث «ديني» بودن به هيچ تناقض و نابسامانياي مبتلا نميباشد؛ و بدين سان، اگر علم ديني امر ممکن و معقولي باشد، مسير براي پروژه اسلامي کردن علوم انساني باز ميشود.
كليدواژهها: علم، دين، علم ديني، اسلامي شدن دانشگاه، علوم انساني، سكولاريسم
بازدیدها: ۲۹۲