پاسخ شبهه ولادت امام علی ع در کعبه

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز پیش یکی از دوستان متنی را برایم فرستاد با عنوان «تولد علی در کعبه، حقیقت یا افسانه» که در تلگرام پخش شده و به ایجاد شبهاتی درباره ولادت حضرت علی ع در کعبه اختصاص دارد. پاسخی برای وی تهیه کردم و به نظرم رسید که مناسب است در اینجا نیز برای استفاده عموم قرار دهم.

قبل از اینکه به تفصیل اشکالات متن را پاسخ گویم تذکر این نکته لازم است که:

روایت ولادت حضرت علی ع در خانه خدا (کعبه)، نه فقط در کتب شیعه بلکه در دهها کتب اهل سنت، و نه فقط با یک سند، بلکه با سندهای متعدد از افرادی همچون شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، عباس بن عبدالمطلب، یزید بن قعنب و ام‌العاره بنت‌ عباده روایت شده است.

بقدری این روایت حتی در کتب اهل سنت (صرف نظر از شیعه)‌ زیاد بوده است که حاکم نیشابوری (از بزرگان اهل سنت) در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» (که کتابی است که احادیثی را در آن آورده است که سندشان مطابق با مبنای مهمترین کتابهای حدیثی اهل سنت – یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم- نزد اهل سنت صحیح به حساب می‌آید) بعد از اشاره به ساختگی بودن داستان ولادت حکیم بن حزام در کعبه، این جمله را می‌گوید: «فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ: روایات درباره اینکه فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی علیه السلام را در دل کعبه به دنیا آورد متواتر است» (المستدرک، ج۳، ص۵۵). و می‌دانیم که اگر خبری متواتر بود حتی نیاز به بررسی سند ندارد؛ زیرا خود تواتر دلالت بر صحت خبر می‌کند.

با این حال، برای مشاهده برخی روایات و احادیثی که به این ماجرا اشاره دارد، به صفحه «گزارش‌های ولادت امام علی» در سایت ویکی‌فقه مراجعه کنید. اما پاسخ شبهات وی: ادامه مطلب پاسخ شبهه ولادت امام علی ع در کعبه

بازدیدها: ۱۶۰۹

احتیاط (قسمت دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

حکومت، علم دینی و احتیاط

خلاصه مطلبی که در قسمت اول بیان شد این بود که:

«رویه غلطی متاسفانه رایج شده که: بسیاری از افراد در عرصه‌های علمی مختلف بدون اینکه به اجتهاد در آن حوزه رسیده باشند، موضعی که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار می‌دهند و می‌کوشند در جامعه نیز به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، نظر خود را به کرسی بنشانند! و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، سلامت، و …. دچار مشکل هستیم؛ چون بسیاری از ما از تقلید درآمده‌ایم، اما هنوز مجتهد نشده‌ایم؛ و نمی‌خواهیم قبول کنیم که کسی که از تقلید درآمده، مادام که هنوز مجتهد نشده، باید احتیاط کند

اکنون می‌خواهم اقتضائات این احتیاط را بر موضوع بسیار مهم «علم دینی» تطبیق دهم؛ موضوعی که از مهمترین دغدغه‌های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، و نیز از مهمترین دغدغه‌های پژوهشی من در دو دهه اخیر بوده است.

خلاصه صورت مساله «علم دینی» به عنوان مساله‌ای برای نظام اسلامی، این است که:

«علوم مدرن، که داعیه برنامه‌ریزی برای تمام شؤون زندگی انسان را دارد، در بسیاری از عرصه‌ها با آموزه‌های دینی ناسازگار است؛ و با اتکا به چنین علمی نمی‌توان اهداف دین را محقق کرد. اگر قرار است در این کشور یک نظام اسلامی برپا شود، باید نرم‌افزار آن فراهم گردد؛ یعنی علمی که سازگار با – وبلکه در راستای- آموزه‌های اسلامی باشد.»

این دغدغه همچنان به قوت تمام در من زنده است؛ و سخنان حاضر تکمله‌ای بر آن است؛ نه نفی آن. اکنون مساله این است که وقتی هنوز به این علم نرسیده‌ایم چه باید بکنیم؟

بگذارید مقصودم را با یک مثال عینی واضحتر کنم. با شروع ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد بسیاری از جریانات دین‌مدار خوشحال شدند؛ اما بعد از مدتی بسیاری سرخورده شدند. یکی از اشکالاتی که بر او می‌گرفتند این است که چرا متخصصان را کنار گذاشته و فقط به سخن امثال مشایی عمل می‌کند. آیا احتمال ندارد این اقدام ناصواب وی، تاحدودی به خاطر نوع پرداختن ما به مساله علم دینی بوده باشد که ما در طرح این مساله به اقتضای احتیاط عمل نکردیم؟! ما مرتب علوم غربی را زیر سوال برده‌ایم (چون نمی‌خواستیم مقلد غرب باشیم)، در عین حال، چون هنوز در عرصه مسائل این علوم مجتهد نشده‌ایم، جایگزینی برای آنها ارائه نکرده‌ایم. خوب، او در مقام رئیس جمهور باید عمل می‌کرد؛ و اگر علوم غربی زیر سوال رفتند، پس متخصصان این رشته‌ها هم زیر سوال رفته‌اند؛ و وقتی رشته علمی منقحی در کار نباشد، معیاری برای تشخیص متخصص باقی نمی‌نماند؛ و در چنین شرایطی هرکس می‌تواند خود را متخصص جا بزند!

قطعا اینکه حکم اسلامی عمل شود بهترین مطلوب همه ماست؛ اما اگر در هر عرصه‌ای هنوز نمی‌دانیم واقعا حکم اسلامی چیست، آیا احتیاط حکم نمی‌کند که بگذاریم فعلا تصمیمات بر اساس نظر کارشناسان فن گرفته شود (ولو که چون خود ما از تقلید درآمده‌ایم به لحاظ مبنایی، اشکالاتی را بر آنها وارد بدانیم) و البته نظر آن کارشناسان را هم نه به عنوان نظر اسلام، بلکه به عنوان یک نظری که فعلا در دنیا بدان عمل می‌شود مبنای عمل قرار دهیم؟ یا فعلا باید همان نظر غیرمجتهدانه خود را که بدون حجت شرعی و صرفا بر اساس حدس و گمان آن را اسلامی می‌دانیم به عنوان حکم اسلامی اجرا کنیم؟!

از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر اکرم ص وقتی امیری را به جنگی می‌فرستاد توصیه‌هایی به وی می‌فرمود که یکی از آن توصیه‌ها این است:

هنگامی که اهل پادگانی را محاصره کردی و آنان از تو خواستند که: «تسلیم تو شوند مشروط بر اینکه حکم خدا را در مورد آنان اجرا کنی» ‌نپذیر؛ بلکه قرار بگذار که حکم خودتان را در مورد آنان اجرا کنید؛ و سپس آنچه را صلاح می‌دانید در مورد آنان اجرا کن؛ زیرا اگر با آنان مشروط به اجرای حکم الله توافق کنید نمی‌دانید که آیا واقعا حکم خدا را در مورد آنان پیاده کرده‌اید یا خیر. (كافي، ج‏۵، ص۲۹-۳۰)[۱]

تبصره

بحث فوق ناظر به عرصه‌هایی است که واقعا حکم اسلام در عرصه مربوطه را نمی‌دانیم ویا محل نزاع است و صرفا با حدس و گمان، به اسم اسلام اقدام می‌کنیم؛ وگرنه در جایی که حکم شرع واضح است، قطعا همان باید مبنای عمل قرار گیرد.

این مطلب ادامه دارد ان شاء الله


[۱] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ إِذَا بَعَثَ أَمِيراً لَهُ عَلَى سَرِيَّةٍ أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خَاصَّةِ نَفْسِهِ ثُمَّ فِي أَصْحَابِهِ عَامَّةً ثُمَّ يَقُول‏ …

وَ إِذَا حَاصَرْتَ أَهْلَ حِصْنٍ‏ فَأَرَادُوكَ عَلَى أَنْ يَنْزِلُوا عَلَى حُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا تَنْزِلْ لَهُمْ وَ لَكِنْ أَنْزِلْهُمْ عَلَى حُكْمِكُمْ ثُمَّ اقْضِ فِيهِمْ بَعْدُ مَا شِئْتُمْ فَإِنَّكُمْ إِنْ تَرَكْتُمُوهُمْ عَلَى حُكْمِ اللَّهِ لَمْ تَدْرُوا تُصِيبُوا حُكْمَ اللَّهِ فِيهِمْ أَمْ لا؛ َ وَ إِذَا حَاصَرْتُمْ أَهْلَ حِصْنٍ فَإِنْ آذَنُوكَ عَلَى أَنْ تُنْزِلَهُمْ عَلَى ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ فَلَا تُنْزِلْهُمْ وَ لَكِنْ أَنْزِلْهُمْ عَلَى ذِمَمِكُمْ وَ ذِمَمِ آبَائِكُمْ وَ إِخْوَانِكُمْ فَإِنَّكُمْ إِنْ تُخْفِرُوا ذِمَمَكُمْ وَ ذِمَمَ آبَائِكُمْ وَ إِخْوَانِكُمْ كَانَ أَيْسَرَ عَلَيْكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ أَنْ تُخْفِرُوا ذِمَّةَ اللَّهِ وَ ذِمَّةَ رَسُولِهِ ص‏.

بازدیدها: ۵۲۵

احتیاط (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

فهم اقتضائات احتیاط؛ راه برون‌رفت از عمده مشکلات کشور

در ابتدای رساله‌های توضیح المسائل می‌نویسند که انسان برای عمل به احکام دین باید یا مجتهد باشد یا مقلد یا محتاط. همواره برایم سوال بود که: «انسان مجتهد باشد یا مقلد» رویه‌ای معقول است (نه‌ فقط در فقه، بلکه در تمام عرصه‌های زندگی: مثلا برای علاج بیماری، انسان یا مجتهد [= پزشک] است یا مقلد [= به پزشک مراجعه می‌کند] و …)، اما محتاط یعنی چه؟ انسان یا پاسخ را می‌داند یا نمی‌داند؛ اگر نمی‌داند، از کسی که می‌داند بپرسد؛ چرا احتیاط کند (برود سراغ همه متخصصان، و به سخت‌ترین گزینه ممکن عمل کند)؟! آیا احتیاط، خلاف عقل متعارف نیست؟! آیا واقعا یک تقسیم ثنایی (مقلد-مجتهد) باید داشت یا یک تقسیم ثلاثی (مقلد-مجتهد- محتاط)؟

امروز دقیقا می‌فهمم که بی‌توجهی به این قسم سوم نه فقط به بسیاری از طلاب و دانشجویان آسیبی جدی زده، بلکه مشکلات حادی را در زندگی اجتماعی ما ایرانیان رقم زده است!

مساله از این قرار است: هر انسانی در ابتدای تحصیل در هر رشته‌ای ابتدا مقلد است، و زمان می‌برد تا مجتهد شود؛ لیکن حرکت از مقلد بودن به مجتهد شدن، دفعی نیست، تدریجی است؛ یعنی دانشجو و طلبه، پس از مدتی و به خاطر مواجه با دیدگاههای رقیب و …، به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌تواند مقلد باشد؛ یعنی دیگر هر «دیدگاه معین» (در فقه:‌ فتوا؛ در پزشکی: نحوه معالجه؛ و …) را که می‌بیند، اشکالاتی درباره‌اش به ذهنش می‌آید که نمی‌تواند مثل گذشته، آن را بپذیرد؛ و احتمال می‌دهد که «گزینه‌های رقیب» بهتر باشند؛ اما هنوز به حدی نرسیده که خودش بتواند با ادله‌ای که در دستش است به نتیجه معتبر و اطمینان‌بخش در حد آن رشته علمی (که عرف جامعه علمی مربوطه آن را قابل اعتنا بداند) برسد.

در چنین وضعیتی که انسان در برزخ بین تقلید و اجتهاد است، چه بکند؟ اینجاست که مفهوم «محتاط» معنی‌دار می‌شود؛ به عنوان یک راهنمای عمل می‌گوید: درست است که تو دیگر نمی‌توانی تقلید کنی؛ اما یادت باشد که هنوز مجتهد نشده‌ای؛ تو به دیدگاه مجتهدان انتقاد داری، اما یادت باشد که آنها قبل از اینکه تو در این وضعیت قرار بگیری مجتهد بوده‌اند، و به خاطر فراتر رفتن تو از مقلد بودن (حتی اگر نقد تو بر دیدگاه آنها وارد هم باشد) اجتهادشان باطل نشده است؛ زیرا مجتهد انسان معصوم نیست که خطا نکند؛ او انسانی است که در حد عقلایی لازم تلاشش را کرده و عقلا تایید می‌کنند که حتی اگر در نظر نهایی‌اش اشتباه هم کرده باشد معذور است.

پس در چنین موقعیتی که نمی‌توانی از آن یک نفر – که قبلا مقلدش بودی- تقلید کنی، او و بقیه متخصصان سطح بالا را جلوی خودت بگذار و احتیاط کن! احتیاط یعنی وقتی مثلا مریض شدی و به هیچ متخصصی اطمینان کامل نداری، راهش این نیست که به سلیقه شخصی خودت عمل کنی؛ بلکه به جای یک نفر، سراغ چند متخصص برتر برو و اگر اولی گفت انگور نخور، و دومی گفت انار نخور، و سومی گفت سیب نخور، فعلا هیچیک از این سه میوه را نخور تا زمانی که خودت واقعا متخصص شوی.

رویه غلطی که متاسفانه رایج شده این است که بسیاری از طلاب و دانش‌پژوهان بدون اینکه در عرصه تخصصی خود به اجتهاد رسیده باشند موضعی را که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار می‌دهند! و بدتر اینکه در مسائل مربوط به مشکلات جامعه هم، به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، می‌کوشند نظر خودشان را به کرسی بنشانند!

و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، سلامت، و …. دچار مشکل هستیم و روز به روز بر مشکلاتمان افزوده می‌شود؛ چون بسیاری از ما از تقلید درآمده‌ایم، اما هنوز مجتهد نشده‌ایم و یادمان رفته که کسی که در این برزخ بسر می‌برد: اولا وظیفه خودش احتیاط است، نه فتوا دادن؛ و ثانیا وظیفه ندارد سایر مقلدان را از رجوع به مجتهدان بازدارد و به پیروی از خودش دعوت کند.

اگر هرکدام از ما وقتی از تقلید درمی‌آمد، توجه می‌کرد که آنان که تا دیروز مجتهد بودند هنوز مجتهدند و می‌فهمید که صرف گرفتن مدرک دکتری یا سطح چهار حوزه، انسان را مجتهد نمی‌کند، آنگاه نقش‌آفرینی متخصصان هر عرصه جدی‌تر می‌شد و مسئولان و تصمیم‌گیران کشور یا از متخصصان واقعی در هر عرصه‌ای پیروی می‌کردند و احتمالا با بسیاری از مشکلات امروزی مواجه نبودیم.

هنوز هم دیر نشده است. من امروز فهمیده‌ام که نمی‌توانم در برخی عرصه‌ها مقلد باشم؛ اما می‌دانم که هنوز مجتهد هم نشده‌ام؛ از این روست که راه احتیاط را در پیش گرفته‌ام. شما هم با خودت روراست باش؛ اگر نمی‌توانی تقلید کنی ابتدا مطمئن باش که مجتهد شده‌ای بعد فتوا بده!

بازدیدها: ۳۸۹

نقد و بررسی کتاب «علم دینی؛ از چیستی تا چگونگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

از کتابهای ارزشمندی که در بحث علم دینی نوشته شده کتاب «علم دینی؛ از چیستی تا چگونگی» است؛ نوشته حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی. در روز جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ با ایشان خدمت ایشان بحثی داشتیم درباره کتاب ایشان؛ و حقیر برخی از نقدهایی که به نظرم بر این کتاب وارد بود را مطرح کردم و ایشان پاسخ دادند.

خواندن کتاب ایشان را به علاقمندان بحث علم دینی توصیه می‌کنم و کسانی که مایلند بحث مذکور را گوش دهند اینجا را کلیک کنند.​

بازدیدها: ۲۶۲

مناظره درباره نظریه فطرت

بسم الله الرحمن الرحیم

روز سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ در پژوهشکده صدر (اندیشکده مطالعات بنیادین تمدنی) گفتگویی برگزار شد بین بنده و آقای دکتر عطاءالله بیگدلی (عضو هیأت علمی دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام)

 

ابتدا من بر اساس مقاله فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن طرح مساله کردم ولی ایشان بیش از آنکه به نقد دیدگاه بنده بپردازد به تبیین موضع خودشان پرداختند؛ موضعی که آن را در کتابچه‌ای با نام «طینت یا فطرت» در همان پژوهشکده صدر در تیراژ بسیار محدود منتشر کرده بودند و البته من هم آن را خوانده بودم.

در هر صورت از این جهت که در ابتدای این بحث مطالبی گفته ام که در خود مقاله فوق نیامده اما در فهم آن می‌تواند موثر باشد فایل جلسه را تقدیم می‌کنم (اینجا)​

بازدیدها: ۲۱۵

بحث و بررسی آثار شهید مطهری ۳

بسم الله الرحمن الرحیم

در پاییز سال ۱۳۹۳ ارائه بحثهای شهید مطهری را بر اساس مجموعه ای که انتشارات دبیرخانه بینش مطهر منتشر کرده شروع کردم که سه مرحله از آن پیش رفت و به دلایلی کار متوقف شد و فایلهای صونی و پاورپوینت آنها را می‌توانید از اینجا ملاحظه کنید. سپس در تابستان سال ۱۳۹۷ به دعوت معاونت تهذیب حوزه، برخی از کتابهای مراحل بعد از آن را برای جمعی از طلاب که قبلا آثار قبلی را مطالعه کرده بودند، ارائه کردم؛ که متاسفانه فرصت تهیه پاورپوینت برای آنها نشد؛ ولی فایل صوتی آنها را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

چندی قبل به دلایلی (عمدتا دلایل غیر معرفتی!) قرار شد که سیر مطالعاتی برای طلاب، به جای کتاب‌های بینش مطهر، بر اساس کتاب‌های انتشارات صدرا انجام شود[۱] و از پاییز ۱۳۹۹ به دعوت معاونت تهذیب حوزه، قرار شد تدریس کتابها بر اساس آثار منتشر شده توسط انتشارات صدرا به صورت فایل‌های تصویری ارائه شود که بتدریج در حال ضبط و بارگذاری آنها هستند که با اجازه آنها به نشر آنها در فضای عمومی هم اقدام خواهد شد (این کار به خاطر برنامه‌ای که برای بنده پیش آمدم در ابتدای زمستان ۱۳۹۹ متوقف شد و فعلا آ» دسته از فایلها که ارائه شده در جدول زیر به صورت هایپرلینک تقدیم می‌شود). برای اینکه دانلود و استفاده راحت‌تر باشد، فایلها در حدود ۲۰ دقیقه ضبط شده؛ و از این رو هرکتابی غالبا در بیش از یک فایل ارائه شده؛ و در ادامه جدول سیر مطالعاتی مذکور تقدیم می‌شود و هر فایلی که آماده شد روی قسمت آبی مقابل آن کلیک کنید تا به فایل مربوطه دسترسی پیدا کنید. ان شاءالله موارد دیگری که ضبط شده هم بزودی در محل مربوطه بارگذاری خواهد شد.

ادامه مطلب بحث و بررسی آثار شهید مطهری ۳

بازدیدها: ۸۳۱

همجنس‌گرایی: اختلال يا امر طبيعی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزه در برخی از مجامع انجام رفتارهای جنسی با هم‌جنس تحت عنوان «هم‌جنس‌گرایی» به سمت عادی شدن پیش می‌رود و حتی در زمره یکی از سرفصل‌های حقوق بشر مطرح می‌گردد که باید از جانب همگان به رسمیت شناخته شود. با این حال جالب است بدانیم که رابطه جنسی دو هم‌جنس قرنها در اغلب جوامع بشری با عنوان «لواط» در زمره یکی از بزرگترین گناهان، و دست کم علامت یک انحراف و اختلال در شخصیت فرد محسوب می‌شد. مقاله حاضر درصدد است ضمن توجه به تفاوت‌های معناشناختیِ ظریف بین رفتار، گرایش و هویت جنسی، با یک نگاه تاریخی بررسی کند که چه تطوراتی در مواجهه با مسائل جنسی و فهم این مسائل رخ داد که فضای عمومی کشورهای غربی، از گناه شمردن رفتار جنسی با هم‌جنس، به بیماری قلمداد کردن هم‌جنس‌گرایی، و سپس عادی و طبیعی دانستن آن و حتی قانونی کردن ازدواج هم‌جنس‌گرایان کشیده شد؛ و این تطورات چه اندازه مستند به بحث‌های علمی بود و چه اندازه با فضاسازی سیاسی و تحقیقات جهت‌دار پیش رفت.

در اغلب آثار روان‌شناسی‌ای که در ایران رواج دارد، عمدتا جریانی که هم‌جنس‌گرایی را به عنوان یک امر طبیعی معرفی می‌کند، بازنمایی شده است؛ و با این حال، مقاله حاضر با استناد به پاره‌ای از داده‌های علمی موجود، بررسی کند که آیا مواجهه با پدیده هم‌جنس‌گرایی به عنوان یک وضع طبیعی موجه‌تر است یا به عنوان یک اختلال و بیماری و نارسایی‌ای، که عدم درمان آن آسیب‌های بیشتری در پی خواهد داشت؟

 برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی معرفت فرهنگی و اجتماعی (شماره ۴۶) اینجا را کلیک کنید.

لازم به ذکر است مبانی نظری این مقاله قبلا در مقاله “جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی” تبیین شده؛ و بررسی مساله همجنسگرایی از منظر فلسفی و حقوقی نیز در مقاله دیگری با عنوان “تحلیل فلسفی-حقوقی همجنس‌گرایی: گناه «لواط» یا حق «ازدواج هم‌جنس‌گرایان»” انجام شده است.

مطالعه متن کامل مقاله در ادامه مطلب همجنس‌گرایی: اختلال يا امر طبيعی

بازدیدها: ۱۳۸۰

سانسور و تحریف در یک سوی مناظره

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه ۲۶ شهریور مناظره‌ای داشتم با مهدی نصیری؛ با موضوع «مناسبات حجاب و سیاست در ایران»

دوست و دشمن دست به دست هم دادند که موضوع مناظره را تحریف کنند: عنوان «بحث درباره حجاب اجباری» ‌روی آن گذاشتند!

موضع آقای نصیری به طور کامل دیده شد؛ الحمدلله! موضع بنده کاش فقط سانسور می‌شد؛ یکسره تحریف شد! شدم «طرفدار حجاب اجباری»!!! دریغ از ذره‌ای فکر!

من راهکار دادم برای اینکه قانون حجاب بماند؛ اما زور و اجباری در کار نباشد؛ و حکومت تا حد امکان مداخله نکند.

گفتم به جای نگاه کیفری و جزایی به قانون، بیایید فهم «قانون مدنی» از مسأله حجاب را بگسترانیم: نه «بی‌قانونی»؛ و نه «زور و اجبار» در اجرای قانون؛

گفتم مثال قانون مدنی، قوانین معاملات است و قانون رانندگی؛ آیا برای معاملات بین مردم نباید قانونی باشد؟! آیا عبور و مرور وسایل نقلیه نباید قانونمند باشد؟! باید باشد؛ اما نه قانونی در افق مجازات و کیفر؛ بلکه قانونی که صرفا پشتوانه برقراری روابط صحیح بین افراد است؛ و تنها در شرایط خاص و اضطراری کار را به کیفر و دادگاه می‌رساند.

گفتم مشکل ما در بد اجرا شدن قانون است؛ و توضیح دادم: در کشور ما همه از قانون، فقط «قانون کیفری» می‌فهمیم: وقتی چیزی قانونی می‌شود، انتظار داریم حکومت با زور و اجبار آن را پیاده کند. و در این زمینه همه مقصریم؛ مثلا همین الان مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه شده؛ ولی فقط انتظار داریم حکومت با تکیه ابزارهای نظارت و مجازات اوضاع را درست کند!

من نه وضع موجود را تایید کردم؛ و نه فقط نسبت به آن اعتراض کردم؛ بلکه برای اینکه «قانون» برقرار باشد اما «محور آن زور و اجبار نباشد» راهکار دادم؛‌ راهکاری بسیار ساده و شدنی؛‌ راهکاری که در عمده روابط اجتماعی دیگر ما (همه عرصه‌های حقوق مدنی: از معاملات و روابط اقتصادی بین مردم، تا مسائل ازدواج و طلاق، تا عرصه قوانین رانندگی، تا …) عملا در حال پیاده شدن است؛ و هیچگاه هیچ دوقطبی‌ای هم ایجاد نکرده.

نشان دادم هم کسانی که از وجود قانون دفاع می‌کنند حق دارند؛ و هم کسانی که به اجرای قانون بر مدار زور و اجبار معترض‌اند؛ و راه علاج، نه حذف قانون، و رها کردن عرصه عفت عمومی در هرج و مرج است؛ و نه اصرار بر اجرای قانون با ابزار زور و اجبار؛ راه برون‌رفت از این دوگانه تصنعی «اجبار» و «هرج و مرج»، آن است که قانون شرعی حجاب را همچون یک قانون مدنی پیاده و اجرا کنیم؛ همانند قوانین معاملات؛ همانند قوانین رانندگی؛ و همانند صدها قانون مدنی دیگر.

حیف که در این هیاهوی غوغاسالار، این سخنان شنیده نشد؛ فهم نشد؛ و حتی نقد نشد!

بازدیدها: ۱۲۰۹

مناظره با مهدی نصیری درباره قانون رسمی حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه شب (۱۹ شهریور ۱۳۹۹) در برنامه زاویه در شبکه ۴ مناظره‌ای بین بنده و آقای مهدی نصیری برگزار شد تحت عنوان «مناسبات حجاب و سیاست در ایران» و مساله اصلی این بود که آیا حجاب همچنان به عنوان یک قانون رسمی در کشور باشد یا خیر؟

فیلم این برنامه را از اینجا (قسمت اول و قسمت دوم)؛ و متن پیاده شده مناظره را از اینجا؛ و  فایل صوتی آن را هم از اینجا می‌توانید مشاهده و یا دریافت کنید.

اما خلاصه بحث ادامه مطلب مناظره با مهدی نصیری درباره قانون رسمی حجاب

بازدیدها: ۱۷۳۸

جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی

 بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه‌پردازان امور جنسی در غرب، می‌کوشند حقیقت انسان را در پرتوی غریزه جنسی بازتعریف کنند. اما نظریه جنسی‌ای که بخواهد مبتنی بر نگاه اسلامی ارائه شود، باید بتواند ابتدا انسان را در افق فطرت بازتعریف کند و نشان دهد ساحت جنسی در انسان در پرتوی فطرت انسانی معنا و کارکردهای متمایزی می‌یابد.

در این مقاله با اشاره‌ به برخی از اقتضائات نظریه فطرت در قبال دوگانه‌های مهم انسان‌شناسیِ غربی، پاره‌ای از ظرفیت‌های کاربردیِ نظریه فطرت در فهم و تبیین امر جنسی در انسان، نمایان شده؛ تا راه برای ارائه یک «نظریه جنسی» مبتنی بر آموزه‌های اسلامی باز شود.

بر اساس تئوری فطرت، می‌توان نشان داد که اگرچه تفاوت‌های جنسیتی، تحت تاثیرات محیطی بروز می‌کند، اما کاملا برساختی نیست و بسیاری از آنها ریشه در متن واقعیت دارد؛ و نه‌تنها به‌کارگیری امر جنسی در راستای تعالی انسان ممکن می‌باشد، بلکه تنوع عظیم وضعیت‌های انحرافی جنسی در انسان، تبیین‌پذیر می‌گردد. بر این اساس، «حیا» به عنوان یک امر تمایزبخش جدی انسان و حیوان در عرصه مسائل جنسی، در تحلیل بسیاری از رفتارها محوریت می‌یابد؛ و قوانین خانواده نه در پرتوی مفهوم عدالت (حد و مرز گذاشتن بین افراد)، بلکه در سایه مفهوم مودت و رحمت سامان‌دهی می‌شود.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت دوفصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات جنسیت و خانواده (شماره ۱۴) اینجا را کلیک کنید.

لازم به ذکر است که این مقاله در امتداد مقاله دیگری است که قبلا نوشته‌ام و در آنجا تلاش کرده‌ام نشان دهم که چگونه می‌توان فطرت را به مثابه یک نظریه، مبنایی برای نظریه‌پردازی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی قرار داد با عنوان «فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن» همچنین این مقاله پیش‌درآمدی است برای نقدهایی که بر جریان همجنسگرایی نوشته‌ام با عناوین “همجنس‌گرایی: اختلال يا امر طبيعی” و “تحلیل فلسفی-حقوقی همجنس‌گرایی: گناه «لواط» یا حق «ازدواج هم‌جنس‌گرایان»

مطالعه متن کامل مقاله جنسیت و فطرت در  ادامه مطلب جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی

بازدیدها: ۷۰۴

فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزه به نظر می‌رسد که دیدگاه داروین درباره ماهیت انسان، به نحوی زیربنای انسان‌شناسی اومانیستیِ مدرن قرار گرفته است و تمامی مسائل انسان در حد یک حیوان تکامل یافته و در افق غریزه تحلیل می‌شود. در مقابل، آنچه در معارف اسلامی، انسان را خاص می‌کند، بهره‌مندی او از حقیقتی متعالی به نام «روح» و یا «فطرت انسانی» است. با اینکه برخی از متفکران فطرت را ام‌المعارف در فرهنگ و معارف اسلامی دانسته‌اند، اما حق این است که تاکنون «فطرت» به عنوان یک نظریه منسجم، که بتواند در مقایسه با دیدگاه‌های رقیب در عرصه علوم انسانی و اجتماعی لوازم خود را بروز دهد، ارائه نشده است. در این مقاله تلاش شده ایده «فطرت»، در قبال برخی از دوگانه‌های مهم اندیشه غربی، در افق یک نظریه بازسازی شود، و برخی از زوایای آن، به نحو انضمامی در ساحت انسان‌شناسی نشان داده شود؛ انسان‌شناسی‌ای که از کلی‌گویی‌ فراتر رود و بتواند به عنوان مبنایی در ساحت علوم انسانی و اجتماعی در قبال نظریه‌های غربی به کار گرفته شود.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی آئین حکمت (شماره ۴۴) کلیک کنید.

متن کامل مقاله ادامه مطلب فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن

بازدیدها: ۸۰۳

تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی

بسم الله الرحمن الرحیم

مسأله نسبت بین فقه و اخلاق و مرز بین این دو مدت‌هاست که مایه دل‌مشغولی برخی از اندیشمندان شده است. عده‌ای از تجددگرایان معتقدند که فقه عرصه را بر اخلاق تنگ کرده است. آنها به‌عنوان مسئولیت روشنفکری دینی در صدد هستند فقه را تابع اخلاق سکولار گردانند. اما به نظر می‌رسد فهم آنها از فقه و اخلاق و تمایز این دو، بر مفروضات قابل‌مناقشه‌ای تکیه کرده که اگر این فهم اصلاح شود، ناصواب و ناموفق بودن پروژه جایگزین‌سازی اخلاق به جای فقه آشکار می‌گردد.
با مروری تاریخی می‌توان دریافت که تمایز این دو علم و بقای آنها در کنار هم، به خاطر تفاوت موضوع آن دو بوده است: موضوع یکی بحثی واقع‌گرایانه درباره اصلاح خصلت‌ها و ملکات نفسانی بوده و موضوع دیگری، بررسی اعتباراتی است که می‌خواهد بر رفتارهای ما حاکم شود.
در مقاله حاضر نشان داده می‌شود که پیدایش تلقی اعتباری از ماهیت گزاره‌های اخلاقی از یک سو و عدم درک صحیح از مکانیسم اعتبارات شریعت از سوی دیگر، از زمینه‌های اصلی مطرح شدن پروژه جایگزین‌سازی اخلاق به جای فقه بوده است؛ و توجه به برخی از زوایای پیچیده اعتبارات شریعت، معلوم خواهد کرد که گزاره‌های تکلیفی فقه را منطقاً نمی‌توان با اعتبارات بسیطی که با علم اخلاق غیر فضیلت‌گرای مدرن پیش‌رو می‌نهد، به چالش کشید.

لازم به ذکر است که این مطلب به همراه مطالبی که اکنون در مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» در شماره ۳۹ فصلنامه علمی-پژوهشی آیین حکمت منتشر شده ابتدا در یک مقاله آمده بود که چون حجم مقاله زیاد شد با بازبینی و افزوده‌هایی اکنون به صورت دو مقاله مستقل منتشر شده است که این دو مقاله تا حدود ۳۰ درصد همپوشانی دارند.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی حکمت اسلامی (شماره ۲۴) کلیک کنید.

مطالعه متن مقاله ادامه مطلب تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی

بازدیدها: ۳۶۷

مرز ظریف خرافه‌‌ستیزی و انکار حقیقت،تاملی درباره «خرافات و ویروس کرونا»

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیرا یادداشتی در کانال تلگرامی مدرسه آزادفکری منتشر شده با عنوان «خرافات و ویروس کرونا» ناظر به رفتار ناپسند شخصی در حرم امام رضا ع. نویسنده محترم ضمن اعتراض بر حوزویان که چرا در برابر این خرافات سکوت می‌کنید، به بهانه نقد این رفتار، مقدس بودن زیارتگاه‌ها و شفادهی اولیای خدا را منکر شده است.

از اشتباهات بزرگ این است که به خاطر سوءاستفاده از یک امر حق، به مقابله با اصل آن اقدام شود. هر حقیقتی زمینه سوء استفاده دارد؛ نباید به خاطر این سوء استفاده‌ها خود آن حقیقت را زیر سوال برد. مثلا قرآن کریم حاوی بالاترین حقایق است؛ آیا چون امثال معاویه از آن سوءاستفاده می کردند، باید خود قرآن را کنار بگذاریم؟!

چندی پیش شخصی با تظاهر به دیانت، رفتار ناپسندی انجام داد و بسیاری از روحانیون علیه اقدام وی موضع گرفتند، از جمله خود حقیر؛ (موضع‌گیری بنده همان ایام با عنوان “تاکید «عقلانیت شیعی» بر رعایت بهداشت و مسائل پزشکی” منتشر شد)

اما وقوع این رفتار نادرست، نباید بهانه شود که ما اصل مقدس بودن زیارتگاه‌های اولیای دین و یا شفا یافتن انسانها با عنایت اولیاء الله را انکار کنیم.

مقدس بودن زیارتگاه‌های اولیای دین از مسائلی است که در قرآن کریم مورد تأکید بوده است تا حدی که در داستان اصحاب کهف، خداوند از برتری و پیروزی کسانی یاد می‌کند که مقبره آنان را مسجد و عبادتگاه قرار دادند (کهف/۲۱)[۱]. (در شیعه هم زیارتگاه‌ها همواره به عنوان محل عبادت خدا مطرح می‌شده، از این رو، مهمترین توصیه دینی در هر زیارتگاهی، ادای «نماز» زیارت است.)

آیا آرامگاهها صرفا چون ساختمان‌اند مقدس نیستند. خوب، کعبه هم یک ساختمان است؛ همه مساجد هم ساختمان‌اند! به علاوه، فرق «محترم» و «مقدس» بودن در چیست؟ اگر به خاطر ساختمان بودن مقدس نیستند، محترم هم نیستند! مقدس و محترم بودن یک مکان به خاطر نسبتی است که با یک امر مقدس و محترم برقرار می‌کند؛ همان گونه که مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها به خاطر نسبتی که با خداوند برقرار می‌کنند (محل عبادت خداوندند) مقدس می‌شوند (تقدس و احترام سایر اماکن دینی هم در اسلام مورد تاکید بوده است؛ سوره حج/ آیه۴۰)، مکان‌هایی هم که نسبتی واضح با اولیای خدا برقرار می‌کنند، محترم و مقدس می‌شوند. بله، تفاوت محترم و مقدس در این است که امر مقدس حتما وجهه دینی و الهی دارد؛ ولی چیزی که محترم است، اما مقدس نیست، وجهه الهی و دینی ندارد و فقط در عرف روابط انسانی ارزشمند است، مانند ساختمان سفارت هر کشور در کشور دیگر، (مادام که روابط حسنه‌ای بین دو کشور برقرار است) که فقط محترم است، نه مقدس.

شفابخشی اولیاء الله نیز نه‌تنها در روایات متعدد نقل شده – که برای اهل تحقیق، تواتر معنوی، بلکه تواتر لفظی آنها قابل انکار نیست –، بلکه وقوع آن در همین زمان هم بقدری زیاد بوده است، که منصفی را توان انکار آن نیست؛ مگر آنکه از این موارد بی‌اطلاع باشد. کافی است سری به دفتر امور شفایافتگان حرم امام رضا علیه‌السلام بزنید و موارد متعددی از بیماری‌های لاعلاجی که به عنایت ایشان شفا یافته و مورد تایید پزشکان معتبر ایرانی و غیرایرانی بوده مشاهده کنید. حکایات شفای تربت امام حسین ع هم که معروف‌تر است.

ریشه مساله هم در این است که شفا در دست خداست (سوره شعراء، آیه۸۰) و خداوند عوامل متعددی را برای شفا قرار داده: راه عادی آن مراجعه به پزشک و استفاده از داروهای مربوطه است؛ اما وجود این راه دلیلی برای انکار راه‌های دیگر نیست؛ چنانکه در آموزه‌های تمامی ادیان الهی، بر دعا برای شفا یافتن هم تاکید شده است.

آری، قرار نیست چنین شفا دادن‌هایی در زندگی انسانها جایگزین جای روند عادی درمان شود. در حدیث است که شخصی مریض شد و به امید شفادهی خداوند به درمان اقدام نکرد. خداوند به پیامبر زمانش وحی کرد که به او بگو تو را شفا نمی دهم چون می‌خواهی نظامی را که من برای درمان قرار داده‌ام یکسره انکار کنی. به همین جهت است که -چنانکه در یادداشت فوق هم گفته‌ام- با اینکه فراوان‌اند مواردی که افرادی با عنایت اهل بیت ع شفا یافته‌اند، اما آنها این کار را رویه‌ای به جای درمان عادی قرار نمی دادند؛ و از این رو بود که پزشک بر بالین خود ایشان هم حاضر می‌شد.

اگر ما با اقدام موهن آن شخص مخالفیم، نه از این جهت که عنایت اهل بیت ع در شفا دادن را ناممکن می دانیم، بلکه با این مخالفیم که کسی نظام خلقت و دین را به مسخره بگیرد و یک امری را که برای شرایط خاص است، جایگزین نظام و رویه‌ای کند که خود خداوند در جهان قرار داده است.


[۱] . درباره این آیه قبلا به تفصیل بحث کرده‌ام: http://yekaye.ir/al-kahf-18-21/

بازدیدها: ۴۳۳۱

تاثیر فلسفه اسلامی در عرصه نظام سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع برنامه پگاه تحول در شبکه چهار سیما در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۸  بررسی تاثیر فلسفه اسلامی در عرصه نظام سیاسی بود و تشکیکی بود در اینکه واقعا آیا انقلاب ایران محصول حکمت متعالیه است؟!

فیلم این برنامه  را در سایت تلویبیون از اینجا می‌توانید مشاهده و دانلود کنید.

بازدیدها: ۶۲۴

تحلیل فلسفی-حقوقی همجنس‌گرایی: گناه «لواط» یا حق «ازدواج هم‌جنس‌گرایان»

بسم الله الرحمن الرحیم

در میان مسائل بشری شاید کمتر مسأله‌ای را بتوان یافت که زمانی از بزرگترین گناهان محسوب شده باشد و زمانی دیگر، یکی از مهمترین سرفصل‌های حقوق بشر! مقاله حاضر ضمن توجه به تفاوت ظریف بین رفتارهای جنسی، با گرایشات هم‌جنس‌خواهانه و هویت هم‌جنس‌گرا، ابتدا مروری دارد بر تطوراتی که منجر به قانونی کردن ازدواج هم‌جنس‌گرایان در جوامع غربی شد، تا معلوم کند که چگونه با یک سلسله برساخت‌های اجتماعی، امری که به عنوان «گناه» (یعنی جرمی که علاوه بر جرم بودنش در دنیا، عقوبت اخروی هم دارد) شناخته می‌شد، تدریجاً به عنوان «حق» بازنمود شد.

سپس با تاملی فلسفی درباره آنچه مجوز «حق» دانستن چیزی برای انسان می‌شود، نشان دهد گشودن مدخلی با عنوان «حق هم‌جنس‌گرایی» در زمره آنچه به عنوان حقوق بشر در عرصه جهانی قابل طرح است، نه‌تنها اقدامی ناموجه است، بلکه بر مبانی‌ای تکیه زده، که قبول آن مبانی، علاوه بر اینکه امکان قبول حقوق بشر را، به عنوان یک امر جهان‌شمول که همگان موظف به رعایت آن باشند، زیر سوال می‌برد، جایی برای دفاع از حقوق اقلیت‌ها (که می‌خواهند «ازدواج هم‌جنس گرایان» را به عنوان یکی از حقوق اقلیتها به رسمیت بشناسند) باقی نمی‌گذارد.

 برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت دوفصلنامه علمی-پژوهشی دین و سیاست فرهنگی (شماره ۴۶) اینجا را کلیک کنید.

لازم به ذکر است مبانی نظری این مقاله قبلا در مقاله “جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی” تبیین شده؛ و بررسی مساله همجنسگرایی از منظر روانشناسی و انسان شناسی نیز در مقاله دیگری با عنوان “همجنس‌گرایی: اختلال يا امر طبيعی” انجام شده است.

مطالعه متن کامل مقاله در ادامه مطلب تحلیل فلسفی-حقوقی همجنس‌گرایی: گناه «لواط» یا حق «ازدواج هم‌جنس‌گرایان»

بازدیدها: ۵۰۵

مسأله حجاب و نظام جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

روز شنبه (۱۲ مرداد ۱۳۹۸) در دوره آموزشی «عصر اقامه» در جمع تشکل طلبگی ربیون بحثی ارائه کردم در تحلیل اینکه:

🔹 آیا حجاب واقعا مساله ما هست یا خیر؟
🔹 دشمنان چه استراتژ‌هایی در این زمینه برای ما دارند؟
🔹 راهکار محوری برای این مساله چیست؟

شروع این سخنانم نقدی بود بر یادداشت اخیر آقای «رضا بابایی» که مدعی شده بود که حجاب نه یک حکم شرعی، بلکه یک حکم عرفی تابع محیط است و واقعا مساله نیست و سیاسیون برای بهره‌های سیاسی خود آن را مساله کرده‌اند.

دانلود فایل سخنرانی

بازدیدها: ۲۷۷

تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزاره‌های عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی می‌دانند و هم در تقدم بخشیدن «گزاره‌های یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزاره‌هایی را بسیار ناچیز می‌دانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفت‌شناختی نمی‌رسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری ـ که آن را همان اخلاق سکولار می‌دانند ـ هماهنگ سازد و تمامی گزاره‌های فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد.
در این مقاله نشان داده می‌شود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشه‌ای متکی است و نه‌تنها احکام ظن در عرصه‌های مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزاره‌های «عقل‌گریز» در ساحت عقل عملی) بی‌توجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزاره‌های تکلیفی در فقه ـ بلکه در هر نظام حقوقی ـ نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصه‌ها، معلوم می‏شود مشی عمومیِ فقها در کم‌توجهی به آنچه به عنوان گزاره‌های ظنی عقل عملی مطرح می‌شود، مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.

لازم به ذکر است که این مطلب به همراه مطالبی که اکنون در مقاله «تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی» نوشته شده ابتدا در یک مقاله آمده بود که چون حجم مقاله زیاد شد با بازبینی و افزوده‌هایی اکنون به صورت دو مقاله مستقل منتشر شده است که این دو مقاله تا حدود ۳۰ درصد همپوشانی دارند.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی آئین حکمت (شماره ۳۹) کلیک کنید

مطالعه متن مقاله ادامه مطلب تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق

بازدیدها: ۲۳۸

شبهه کودک‌همسری و جواز تمتع از نوزاد در فقه

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله بالا بردن سن قانونی ازدواج با استفاده از واژه جعلی «کودک‌همسری» مدتی است در جامعه مطرح شده، و به تبع آن، برای اینکه القا کنند فتاوی فقها غیرانسانی است و در این مساله نباید به شرع مراجعه کرد، ادعا می‌کنند که فقه وقتی جواز تمتع جنسی از نوزاد را می دهد! طبیعی است که از کودک همسری دفاع کند!

دریافت محتوا در قالب فایل PDF

در اینجا می‌کوشم دو عرصه بحث را از هم تفکیک کنم و نشان دهم چگونه عده‌ای با مغشوش کردن فضای بحث علمی می‌خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. ادامه مطلب شبهه کودک‌همسری و جواز تمتع از نوزاد در فقه

بازدیدها: ۲۶۸۷

نقد نظرات سید کمال حیدری (تعدد قرائات، تقریب مذاهب، تعبد به جمیع ادیان، حقوق زن)

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای سید کمال حیدری، مدتی است نظراتی را برگزیده‌اند که تعجب همگان را برانگیخته است.

ایشان در گفتگویی که با «چهارسو» انجام داده، خلاصه دیدگاههای خود را در چهار محور (اختلاف قرائات، تقریب مذاهب، جواز تعبد به تمام ادیان، و حقوق زن) مطرح کرده‌اند که فیلم آن در فضای مجازی در دسترس همگان قرار دارد (اینجا)

«چهارسو» چندی پیش (فردای نیمه شعبان ۱۴۴۰) مصاحبه‌ای با این جانب (حسین سوزنچی) داشت در نقد مباحثی که ایشان مطرح کرده بود؛ که فیلم آن هم می‌توانید از (اینجا) مشاهده کنید.

از آنجا که از طرفی متن مکتوب ظرفیتهایی برای نشر دارد که فیلم فاقد آن است؛ و از طرف دیگر، برخی مطالب اصلا مطرح نشد، ویا چه‌بسا مدعی شود که مصاحبه‌گر دقیقا مقصود وی را منتقل نکرده، به نظر رسید مناسب است پاسخ مکتوبی نیز با نقل عین عبارات ایشان تقدیم شود.

دانلود فایل نقد نظرات سید کمال حیدری درباره تعدد قرائات و …

ادامه مطلب نقد نظرات سید کمال حیدری (تعدد قرائات، تقریب مذاهب، تعبد به جمیع ادیان، حقوق زن)

بازدیدها: ۳۶۰۰

زن یا نا-مرد، مسأله این است؛ بازاندیشی هویت زن در اسلام و فمینیسم + فایل صوتی

بسم الله الرحمن الرحیم

روز سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ در سلسله نشست‌های بحران جنسی در ایران بحثی داشتم در زمینه هویت جنسیتی زن در فمینیسم و اسلام.

فایل صوتی جلسات + یادداشتی که سیر بحث را نشان می‌دهد تقدیم می‌شود

قسمت اول: زن: «نا-مرد» یا «مادر» (غرب می‌خواهد زنان را از خانه به خیابان بیاورد؛ اسلام می‌خواهد مردان را از جامعه به خانواده برگرداند)

قسمت دوم: زن: «نا-مرد» یا «مادر» (درباره فطرت و غریزه + آیه الرجال قوامون …)

یادداشت‌های سیر بحث جلسه زن به مثابه «نا-مرد» یا «مادر»

در خبرگزاری مهر خلاصه‌ای از سخنرانی فوق را گذاشته‌اند (اینجا)

بازدیدها: ۱۲۰۵